مناجات

خداوندا ... ما را از آن دسته از بندگانت قرار ده که پرنده ی اشتیاقشان را در آسمان آبی لوای خودت رخصت پرواز دادی و ماهی هدایتشان را در دریای قضاء خودت پروراندی . آنان که زنگار هر چه غیر از آینه ی دلشان زدودی تا آنجا که رخسار تو را به تمامین در قلبهای خویش به تماشا نشستند . آنان که در فضای خلوصشان جز بوی گل مریم تو نپیچید و در برکه ی چشمشان جز نیلوفر آبی تو نروئید . آنان که بودشان را جز در سجود سپاس تو ندیدند .
خدایا ... ما را از آنان قرار ده که پیشانیشان سجده گاه عظمت توست و چشمانشان بی خواب خدمت تو ...




مرد

ای غنچه ی افروخته، ای سوخته، ای دل
مگذار تو را زرد رخان زرد ببینند
امید من آن است که در آینه یک روز
چون دیده گشودند کمی مرد ببیند




تو ...

همه در حسرت یک پروازند
من به پرواز نمی اندیشم
به تو می اندیشم
به تو که زیباتر از اندیشه ی یک پروازی ...




یادگاری

زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد




گزارش تخلف
بعدی